برف بازی امیرعلی
روز پنجشنبه که برف میبارید امیرعلی هوس برف بازی کرده بود کلی سرگرمش کردم که فراموش کنه مگه میشد رفته بود روی لبه تختش پنجره رو باز کرده بود که بیرونو ببینه منم از اونجا که سرما خورده بود ترسیدم حالش بدتر شه دعواش کردم بعدشم حریفش نشدم که نشدم اینم از عکساش در آخر هم کلی دوست پیدا کرد هوا که تاریک شد گفتم بریم امیرعلی مامانی دیگه بسه، یخ میزنی هاااااااااااااااااا بچه ها دورمون جمع شدن خاله نرید وایسید البته خاله فایی و دوستاش هم بودن خدایش خوش گذشت ...
نویسنده :
مامان زهرا
9:11