رفتن امیرعلی به شهر بازی و عروسی
بعد از یه تاخیر 10 روزه اومدم آخه امیرعلی طفلکی روز یکشنبه عمل داشت و منم به خاطر اینکه اذیت نشه تا آخر هفته رو مرخصی بودم پنج شنبه شب هفته قبل تصمیم گرفتیم بریم شهربازی بلکه امیرعلی خودشو خالی کنه جمعه شب هم عروسی پسرخاله مامانی بود و این وسط کلی به امیرعلی خوش گذشت امیرعلی قبل از رفتن به عروسی امیرعلی در حال بازی دوبار سوار این وسیله شد از بس خوشش اومده بود طفلکی با کلی گریه و داد وهوار امیرعلی از شهر بازی بیرون اومدیم آخه نمیشد که تا صبح اونجا بمونیم اینم که حالیش نمیشد و فقط گریه که نریم خونه بعدشم دلش میخواست سوار همه وسایل بشه که اونم خطرناک بود مناسب سنش نبود ایشالا دفعه بعدی که پا...
نویسنده :
مامان زهرا
14:45