نزدیک شدن به جشن تولد
اگه خدا بخواد داریم به روز جشن تولد امیرعلی نزدیم میشیم قرار شده پنجشنبه بگیریم بابایی میگه بعد از شام باشه من گفتم بعدازظهر بهتره حالا توافق کامل نشده که کی باشه به خواهرم و زن داداشا میگم استرس دارم بهم میخندن میگن آخه چرا خوب استرس دارم دیگه ایشالا به خوبی و خوشی برگزار بشه برمیگردم با عکسای تولد امیرعلی اینم چند تا عکس از شیرین کاریهای امیرعلی و خدا روشکر داره عادت میکنه به وانش و حموم رفتن.. کلی آب بازی میکنه فقط وقت شامپو زدن صداش در میاد با همکاری مادربزرگش (مامان بابایی) داریم حمومش میدیم ...
نویسنده :
مامان زهرا
11:54