ماجراهای یکی دو هفته پیش
سلام صد تا سلام خدمت همه
از جشن گرامیداشت مقام معلم بگم که مامانی مجری بود مراسم به خوبی اجرا شد
اینم از عکس من
دو هفته پیش ناهار رو رفتیم بیرون
امیر علی در حال رقصیدن
هفته پیش هم رفتیم یه امامزاده
روز چشنبه امیرعلی رو با خودم بردم سرکار
ماشالا مگه بند میشد از بس شیطونی کرد نتونستم ازش عکس بندازم اگه عکس مینداختم عکساش دیدنی بود
نذاشت که به کارمون برسیم فکرشو بکنید از روی صندلی می اومد روی پارتیشن بعد هم روی پرینتر چیزی نمونده بود که پرینتر رو داغون کنه
ساعت 1 که وقت ناهار و نمازه بردمش نمازخونه باور کردنی نبود تا رسیدیم خوابید به یکی از همکارا سپردم که اگه بیدار شد صدام کنه
ساعت 3 بیدار شده بود همکارم بغلش کرده و آواردش پایین منو که دید چنان کوبید روی دستم که کجا بودی
دیروز که جمعه بود رفتیم نمایشگاه انسان، حیوان و طبیعت
عالی بود امیرعلی کلی کیف کرد از اولش که وارد شدیم صدای بع بع در می آوارد فکر میکرد همه ببعی هستن
از بس مشغول دیدن برنامه بودیم نتونستیم ازش عکس بندازی