امیرعلی اسکیت باز می شود
بعد از کلی کلنجار رفتن با امیرعلی بالاخره تسلیم شدیم و رفتیم پیست اسکیت
اولش تا اسکیت هارو پوشید فکر کرد میتونه و سریع بلند شد و هاج و واج از اینکه چرا نمیتونه
نگرانی من به خاطر پای امیرعلی بود که نکنه واسش خوب نباشه که خدا رو شکر دکتر اجازه شو داد
و جایه همه خالی رفتیم پارک خوش گذشت ولی امان از دست کیان و امیرعلی
دعوا بر سر توپ: ببین چطوری توپ و چسبیده که کیان توپ و نبره
و پسرک کوچیک ما عاشق کیف مدرسه اس .چند باری باگریه از مغازه کیف فروشی بیرون اومده چند روز پیش با مامانم که رفته بودیم خرید بازم فیلش یاد هندوستان کرد و حرفشو به کرسی نشوند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی