تاسوعا و عاشورا
بابا بزرگ امیرعلی روز عاشورا نذر داشت و ما هم راهی خونه پدرشوهر شدیم امیرعلی که کلی ذوق داشت ازهمون لحظه ورود بازی رو شروع کرد با وجود اینکه هوا بارونی بود بیخیال بازی توی حیاط نمیشد منم سرما خورده بودم اصلا حوصله نداشتم تنها عکسی که انداختم زمان گشتن گوسفند بود ...
نویسنده :
مامان زهرا
14:48