سفرنامه نوروز 93

سال نو مبارک

به امید سالی خوش

ما اومدیم با سفرنامه نوروز

جایه همه خالی کلی بهمون خوش گذشت.

از اول شروع کنم که کلی واسه سفره هفت سین برنامه داشتم که با اومدن پسرعمو و داماد بابایی برنامه هفت سین و برنامه ریزی واسه تعطیلات کنسل شد و مجبور شدیم یه برنامه جدید واسه تعطیلات داشته باشیم

با اینکه از روز 29 ام تا آخر تعطیلات خونه نبودیم اما دلم نیومد سفره هفت سین نچینم 

سفره رو وقتی که امیرعلی حموم بود چیدم از حموم که بیرون اومد شوکه شد

سفره هفت سین هول هولکی قبل از حرکت و امیرعلی که فکر میکرد تولده و کلی ذوق کرد

امیرعلی عجول که میخواست خودشو به آقایون برسونه

 جلو خونه پدر شوهر بودیم که سال تحویل شد وبعدشم روبوسی

یکم فروردین ماه 93- خانه پدر شوهر و امیرعلی عشق به تراکتور

به دست خود درختي مي نشانم به پايش جوي آبي مي كشانم كمي تخم چمن بر روي خاكش براي يادگاري مي فشانم

مرجان- امیرعلی و امیررضا - خدا رو شکر امسال باررندگی خوب بود و دل قشر کشاورز شاد شد

ادامه مطلب

روز دوم فروردین تصمیم گرفتیم بریم سمت ایلام هم تفریح کنیم و هم من دیداری داشته باشم به دوست دوران دانشگاهم

دوم فروردین ماه 93 - ایلام- دره شهر دهکده بهرام چوبین

روز سوم فروردین ماه 93 - اسلام آباد - امامزاده حسن(امیرعلی به همراه پسرعمه اش آقا سعید)

 عصر سوم فروردین ماه 93- امام زاده محمد در60 کیلومتری کوهدشت( سپیده - امیرعلی و مرجان دختر عمه ها)

شب سوم فروردین ماه 93- صحن امامزاده ابوالوفا در 30کیلومتری کوهدشت

و بعدشم خونه

روز چهارم فررودین ماه هم خونه پدر شوهر بودیم و امیرعلی که تراکتور خریده بود و مشغول خاک بازی

روز پنجم و ششم روز دیدار مامانی با اقوام خودش بود

شب روز ششم حنابندان و روز هفتم عروسی دختر عمو بابایی

سپیده - امیرعلی-کیمیا و مرجان باز هم دختر عمه ها

روز هشتم تصمیم بر این شد که بریم کرمانشاه و بعدشم  سنندج و بانه

در مسیر حرکت

کرمانشاه - تنگه مرصاد

کرمانشاه- طاق بستان

نهم فروردین ماه - کرمانشاه- روانسر- سراب جابری

کرمانشاه- نرسیده با پاوه- قار قوری قلعه

و بعدشم شهر جوانرود .

روز دهم اولش تصمیم داشتیم بریم سراب نیلوفر اما چون هوا ابری بود و باد می وزید منصرف شدیم و حرکت کردیم به سمت سنندج - بعد از نیم ساعت بارون اونم با چه شدتی شروع کرد به باریدن و ادامش وزیدن باد و سرد شدن هوا

بلاخره رسیدیم از اونجا که هوا اصلا خوب نبود کل روز تویه خوابگاه موندیم

از راست ژیار- امیرعلی و دیار دوست های جدید امیرعلی در خوابگاه سنندج (مردان کوچک کرد اهل بانه)

روز یازدهم خواستیم بریم سمت بانه که گفتم اونجا برف میباره و هوا خیلی سرده و ما هم به اجبار باز حرکت به سمت استان کرمانشاه

البته این بار ثلاث بابا جانی

جاده ای زیبا در میان سلسله کوههای زاگرس با داشتن دره های عمیق .که البته خالی از ترس نبود

روز یازدهم فروردین ماه - کرمانشاه - سر پل ذهاب

   دوازدهم فروردین ماه 93- لرستان -دورود -  آبشار بیشه

روز سیزدهم هوا سرد بود و ما هم خسته ترجیح دادیم خونه بمونیم

تعدا عکسا زیاد بود و حرف واسه گفتن و تک و تعریف کردن هم زیاد و مجبور شدم که خلاصه کنم

امیدوارم در تمامی روزهای سال 93 سرسبزی جاودان و شادی ، اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمت های خدا نصیبمان شود.

آمین یا رب العالمین