امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

گل پسر من امیرعلی

هفته ای که گذشت

1392/12/7 14:31
نویسنده : مامان زهرا
324 بازدید
اشتراک گذاری

از اول ماه امیرعلی مهد نرفت اوایلش به خاطر سردی هوا و تعطیلی

بعدشم که خواهرم امتحاناش تموم شد و تا شروع ترم جدید خونه نشین شد

فقط موند این هفته که تا ظهر پیش مادرم بود و بعدشم که با آژانس می اومد سرکار پیش من

روز اول کلی خندیدم خنده

فسقلی نشسته بود صندلی جلو و فقط زل زده بود به جلو تا منو دید پرید تو بغلم

دیروز که آژانس یه خورده دیر کرد چیزی نمونده بود از ترس سکته کنم

با همه دوست شده

هر چی من و باباش کم رو هستیم امیرعلی تلافی کرده و انگار میخواد انتقام ما رو بگیره

ماشالا از حرف زدنش

ولی خداییش با بچه سخته که بیای سرکار اگه مهد نبود چکار میکردیم

دلم میخواست از لحظه به لحظه کاراش و حرکاتش عکس بندازم

ولی نمیشد  اگه یکی میدید زشت میشد و میگفت ندید بدید مجبور میشدم وقتی کسی نیست یواشکی ازش عکس بندازم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

الهه مامان یسنا
30 بهمن 92 9:22
ای جونم.... منم وقتی سرویس یسنا دیر میکنه کلی وحشت میکنم از 3 دقیقه بیشتر بشه زنگ میزنم به راننده سرویس بیچاره از دست من کلافه شده
منصوره
30 بهمن 92 14:43
خاله جونی سوینا
3 اسفند 92 18:12
اره واقعا اگه مهد نبود مامان ها چی کار می خواستن بکنن البته مهد سویـنا خونه ماست
مامان امین رضا
4 اسفند 92 9:44
سلام بچه هااینروزا روشون زیاده وازحق خودشون دفاع می کنن خداپدراین مهدکودکارابیامرزه کلی کارمارو راحت کردن
مامان پریسا
5 اسفند 92 23:40
این جور مواقع من خجالت رو میذارم کنار.اخه این لحظه ها قابل تکرار نیستن
negash.ir
7 اسفند 92 21:27
سلام دوست گرامی اگر از قالب کنونی خود رضایت دارید، برای ارائه خدمات بهتر توسط سایت ما به کاربران و نیز برای حمایت از ما به سایت مراجعه کرده و با کلیک روی یکی از بنرهای تبلیغی از ما حمایت کنید منتظر حضور شما هستم موفق باشید.