تولد خودمونی
از اونجا که قراره تولد امیرعلی رو تو مهد بگیریم
بابایی دستش درد نکنه کیک خرید که تو خونه هم تولد خودمونی بگیریم
بماند که امیرعلی شامو جلومون زهر مار کرد خودش که لب نزد هیچ نذاشت از گلویه ماهم پایین بره
کیک و دیده بود همش میگفت تولد بگیریم
منم نمیدونم دیشب چم شده بود خیلی خستگی بودم نه دل و دماغ داشتم نه اعصاب .ایشالا تو مهد جبران میکنم
روز تولد تو میلاد عشق پاکه،
برای شکر این روز پیشانیم به خاکه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی