عکسایی از امیرعلی بعد از عمل
طفلکی خیلی اذیت شد روز اول بد جوری روحیه اشو باخت
قبلش خوب شد کلی باهاش حرف زدم که اگه آقا دکتره پاتو گچ گرفت ناراحت نشی
به هوش که اومد متوجه پاش شد همش میگفت پام شکسته
و بعد از اینکه باباش بهش یاد داد که پاشو تکون بده سرحال شد
وقت ترخیص دکتر اومد فشار میداد به گچ پاش که چرا بازش نمیکنه
خلاصه ایشالا که عملش خوب انجام شده باشه و بعد از باز شدن گچ پاش هم هیچ مشکلی نباشه
امیرعلی خسته از بیمارستان سوار ویلچر کردیمش و تو محوطه بیمارستان می چرخوندیمش
امیرعلی منتظر ترخیص شدن
و امیرعلی در خونه و فعلا آخرین پسرعمه اش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی