امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

گل پسر من امیرعلی

این مطلب مربوط به مامانیه

1392/10/11 10:16
نویسنده : مامان زهرا
258 بازدید
اشتراک گذاری

دو سال پیش بود که هوس درس خوندن زد به سرم

دوره کارشناسی خیلی خوش گذشت

واسه همین به یاد قدیما گفتم ادامه بدم ارشدمو بگیرم

همسری دوست نداشت.بدون اینکه بهش بگم  ثبت نام کردمو و روز کنکور شد بهش گفتم من فردا صبح کلاس ضمن خدمت دارم

گفت کجا : منم حوصله دروغ گفتنو ندارم گفتم کنکور دارم فکر کردم قبول نمیکنه. گفت ثبت نام کردی کی؟

خلاصه صبح شد و رفتیم واسه امتحان و بعدشم قبولی دوست داشتم رشته خودمو ادامه بدم

از اونجا که اراک نداشت و رفت و آمد به قم سخت بود و همسر هم قبول نکرده بود تصمیم به تغییر رشته گرفتم اونم از نوع مدیریت

خلاصه بگم خدمتتون اصلا اون حس گذشته بهم دست نداد هیچی کلا از درس خوندن منتفر شدم

روزای خیلی سختی رو گذروندم از همون اولش ضد حال خوردم فکرشو بکنید مرخصی نمیدادن خسته از سرکار خونه رفتنو و امیرعلی یه طرف و کار خونه و درس هم یه طرف

امیرعهلی یاد گرفته تا لپ تاپو باز میکنم میاد سمتش میگه مامان ساکت ارائه دارم

خدا رو شکر تا الان که همه رو پاس کردم (به سختی)

الان که ترم سوم هستم، به امید خدا اگه همه رو پاس کنم میمونه فقط پایان نامه.

ایشالا که این ترم هم به سلامتی میگذره .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان پریسا
11 دی 92 12:17
نا امید نشو گلم. ایشالله این نیز بگذرد... در مورد اون سوالتون.... اره گلم ما هم مهدمون اجازه نمیدن مادرها بیان داخل... حق هم دارن. اخه محیط چندان بزرگ نیست و اگر چندتا مادر بیان داخل خیلی شلوغ میشه و کلا نظم به هم میخوره ... از طرفی بچه ها وقتی مادر رو میبینن از خود بی خود میشن....... و باقی مشکلات.....
مامان امین رضا
14 دی 92 7:47
سلام خانوم دانشجو انشاالله بسلامتی وخوبی بقیه دروس هم به پایان برسه وباموفقیت فارغ التحصیل بشی. خداقوت
منصوره
14 دی 92 15:26
سلام مامان امیر علی جون خوبین درس خوندن با نی نی خیلی سخته آفرین به شما
منصوره
14 دی 92 15:27
برا تولد امیر علی چیزی نمونده از الان تبریک ما رو بپذیر
مامان زهرا
پاسخ
مرسییییییییییییییییییی
مامان کارن
15 دی 92 8:37
موفق باشی مامانی - کار خیلی خوبی کردی سخته ولی به زحمتش می ارزه ایشالا که این ترم رو هم به سلامتی بگذرونی
الهه مامان یسنا
15 دی 92 10:13
عزیزم این همه پشتکارت قابل تحسینه ایشالا این تزم هم موفق میشی و به خوبی وخوشی تموم میشه... راستی فلق درس میخونی ارشد چه رشته ای؟ آخه شوهری هم ارشد مدیریت میخونه فلق
مامان زهرا
پاسخ
چه جالب مدیریت تحول
خاله حمیده
15 دی 92 14:17
سلام عزیزم اینقدر نا امید نباش بالاخره پسرت سخت کوشیهای مادرشو میبینه و یاد میگیره که حسابی درس بخونه و تو رو خوشحال کنه تا الان هم حسابی کولاک کردی با شرایط بچه دار ی و خونه از این جا به بعد هم توکلت به خدا باشه شک نکن خدا کمکت میکنه افرین به همتتتتتتت
مامان زهرا
پاسخ
مرسی خاله حمیده ایشالا تو هم پاس میکنی و بعدشم ارشد