عجب هفته ای بود
هفته پیش بود که خبر رسید یه عده از فامیلامون تصادف کردن و خلاصه چند روزی درگیر کارای اونا بودیم و خدا روشکر تلفات جانی نداشت
همون روز پسرداییم تو مدرسه میخوره زمین ودماغش زخمی میشه
روز بعدش طفلکی زن داداشم پاش پیچ میخوره و مچ پاش ترک برمیداره حالا پاش تو گچه
تنها نقطه مثبت ماجرا اینکه امیرعلی با دیدن پای گچ گرفته زن داییش یه جورایی آتش بس اعلام کرد و با کیان سرسازگاری پیدا کرد
روز جمعه هم امیرعلی از صبح حالش بد بود و تب کرده بود بردیم دکتر استامینوفن داد
شب تبش خیلی زیاد شد و تو خواب حالش بد شد ما رو میگی خدا نصیب گرگ بیابون نکنه
از ترس داشتیم میمردیم بردیمش بیمارستان همونش تا 4 صبح اسیر شدیم
بلکه تبش بیاد پایین
دیروز هم با خودم آواردمش سرکار
عشق مامان تو بیمارستان
ایشالا دیگه مریض نبینمت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی